۱۳۸۹ مرداد ۱۷, یکشنبه

پاییز همیشه بهار من

باسلام و درودخدمت شما... امروز غزل زیبایی از حافظ خواندم که تقدیمش میکنم به کسی که همیشه دوستش داشته ام (فرزانه)همیشه سبز و بهاری و باطراوت است اگر بخواهم وصفش بگویم شاید نتوانم... بهرحال ارزوی  خوشبختی و سعادتش را دارم میدانم که کارشناسی اش را به اتمام رسانده است و به امید اینده است...
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد/عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد / چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل / تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد.
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر / مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد.
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی / مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد؟
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید / از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت / که به باغ امد ازاین راه و از ان خواهد شد
مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود / چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود  / قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد.